كسي آن سوي ديوار دلتنگي هايم گوش ايستاده
تا براي بهانه اي كه تقويمم را بي بهار كرد ترانه بسرايد
اما...چه بهانه اي
وسيع تر از تو و نگاه بي تفاوت وسكوتي بي نهايت
براي ابدي شدن زمستان قلبم؟
پي نوشت ۱:
كجاست قيصر شعر ايران كه باز هم برايمان بنويسد كه:
"از تمام رمز وراز هاي ع ش ق
جز همين سه حرف چيزي سرم نميشود...
ولي...راستي....دلم كه ميشود!"
پي نوشت ۲:
گاهي ما را چه ميشود
كه تمام روياي ما كسي ميشود...كه ما تمام روياي او نيستيم؟
دوستت دارم:
مثل شعري عاشقانه ، خواندنت را دوست دارم
مهمان قلب من باش، ماندنت را دوست دارم
آسمان صاف و ساده ، آبي ات را دوست دارم
دور از ابر سياهي ، نابيت را دوست دارم
نيمه ماهي ، كنج شبها ، ديدنت را دوست دارم
چون گل خوش رنگ و خوش بو ، چيدنت را دوست دارم
من سلام گرم اما ، ساده ات را دوست دارم
آن نگاه بر زمين افتاده ات رادوست دارم
چشمهاي از وفا آكنده ات را دوست دارم
گل بخند ، آرام آرام خنده ات را دوست دارم
آنهمه بخشندگي ، افتادگي را دوست دارم
تا تو هستي در كنارم زندگي را دوست دارم